سزان و مرلوپونتی
نویسندگان
چکیده
مرلوپونتی، فیلسوف اگزیستانسیالیست و پدیدارشناس فرانسوی در صدد بود تا روش جدیدی در توصیف تجربه انسان در جهان ارائه کند و برای رسیدن به این مقصود، روش پدیدارشناسی را برمی گزید تا از بن بست ها و معضلات عقل گرایان و تجربه گرایان رهایی یابد. از این رو، مرلوپونتی به جای تکیه بر ایده ها، ادراک حسی را پدیدارشناسی می کند و جنبه های آن مانند بدن، آگاهی، هنرها و گفتارها و، به طور کلیّ، مباحث عملی در مورد انسان را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر وی شیوه ادراک نه تنها دستاورد فلسفه مدرن بلکه مربوط به هنر مدرن نیز می باشد. از نظر وی بر آن است، که هنرمندان و، بخصوص نقاشان، کاری همانند پدیدارشناسان انجام می دهند. در این میان، مرلوپونتی خصوصیات و جنبه های پدیدارشناسی ادراک حسی خود را بیش از همه در آثار سزان یافت؛ جنبه هایی که سزان قدرت استدلال آنها را با کمک تئوری نداشت و در نتیجه آنها را با آثارش ارائه می داد. در این مقاله سعی شده است این جنبه ها از منظر مرلوپونتی و سزان مورد مقایسه و بررسی قرار گیرد.
منابع مشابه
تبیین تلقی پدیدارشناسانۀ مرلوپونتی از نقاشی های سزان
موریس مرلوپونتی(1961-1908) اساس تفکرش در کتاب پدیدارشناسی ادراک را بر مفهوم «در- جهان – بودن» استوار کرده است. او به تأسی از هوسرل و هیدگر، سعی دارد در خصوص نسبت ما و جهان تأمل کند. یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه های پدیدارشناسانۀ هوسرل، بازگشت به شیئ است که علم معاصر از آن غافل مانده است و مرلوپونتی سعی دارد با تکیه بر طبیعت و شیئ به تصویر درآمده در آثار سزان، مسئلۀ پدیدارشناسانۀ بازگشت به ...
متن کاملبررسی تلقی مرلوپونتی از وجه دیالکتیکی هنر مدرن و گشایش هستی در آن با تأکید بر نقاشی های سزان
موریس مرلوپونتی (1961-1908) فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، سعی دارد بر هم سویی فلسفۀ پدیدارشناسانۀ خویش با جنبش هنری مدرن تأکید داشته، و از حدود تقابلهای ذهن و عین، ، ما و جهان و در نهایت رهیافت نظری و رهیافت هنرمندانه عبور کند. به زعم او هنر مدرن به شیوه ای دیالکتیکی و بر اساس رابطۀ دو سویۀ هنرمند و اثر قادر است تا فیلسوف را در تأملاتش در باب شیوههای آشکارسازی هستی یاری رساند و به او این امکان ر...
متن کاملهوسرل، مرلوپونتی و مفهوم تن
بیتردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، بهویژه کتاب ایدهها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تنـسوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار میسازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید میکند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ است...
متن کامل«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی میشود که سوژه را در معرض تجربه قرار میدهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویک...
متن کاملنقش پدیدارشناسی مرلوپونتی در پزشکی
امروزه پدیدارشناسی با تأکید بر توصیف مستقیم امور و توجه به تجربه زیسته افراد مورد توجه حوزههای مختلف قرار گرفته است. در این بین پدیدارشناسی مرلوپونتی با تاکیدی که بر نقش بدن دارد توجه محققان حوزه پزشکی را به خود جلب کرده است. مرلوپونتی در پدیدارشناسی خود تعریف جدیدی از بدن ارائه میدهد که آن را «بدن زیسته» مینامد. بدن زیسته که در مقابل مفهوم مکانیکی بدن قرار دارد محور ذهنیت و در- جهان- بودن ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
کیمیای هنرجلد ۲، شماره ۶، صفحات ۵۱-۶۲
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023